loading...
اهل سنت ویکیپدیا
جهاندیده بازدید : 2 2013/07/31 نظرات (0)

مشعل بن عبد العزیز الفلاحی / ترجمه: عادل حیدری

ای آورندهٔ تقوا که محبت از چشمانت سرازیر است

شوق دیدارت طولانی گشت و قلب تو را به فریاد می‌خواند

سالی به امید نزدیکی دیدارت نفس خود را توصیه به صبر نمودم

آیا رسیدنت را درک خواهم نمود؟

در تو نیکوکاران بر منزلت خود می‌افزایند.

و سست‌همتان و ناتوانان جز خشکسالی چیزی برداشت نمی‌کنند.

طنین رسیدن رمضان گوش‌ها را نواخته و مسلمانان به یکدیگر تبریک می‌گویند؛ جوانی پیشانی مادرش را بوسیده، و دیگری بر دست پدرش بوسه می‌زند، و سومی بسوی همسرش برخواسته و به وی تبریک می‌گوید و چهارمی فرزندانش را در آغوش می‌گیرد، و پنجمی از منزل بیرون شده تا این شادی را با همسایگانش تقسیم کند، و دیگران در میانه راه به شکرانهٔ ملاقات با دوست با یکدیگر به شادی می‌پردازند!!! و کودکان در کوچه و خیابانها به گونه‌های مختلف شادی خود را ابراز می‌دارند.

من با وجود این در گوشه‌ای نشسته و به همهٔ اینها می‌اندیشم، و اشک شادی از دیدگانم سرازیر شده و گونه‌هایم را نوازش می‌دهد و مرا به یاد پروردگار و نعمت‌هایش می‌اندازد….

گرمی اشکهایم و گرمی خوشحالی در قلبم گویاتر از هر پیکی است که خبر از وصال رمضان دارد.

به کنجی نشسته و می‌گریم و می‌اندیشم!!! چقدر بزرگ است این نعمت؟! سرزمین امن! خانه‌ای که در آن زندگی کنم! و جمعی تکمیل کننده! و خاطراتی زیبا!

به خود باز می گردم و به یاد تابلویی می‌افتم که به هنگام شنیدن خبر آمدن ماه رمضان در مقابل چشمانم قرار گرفت.

خوب به این نعمتها می‌نگرم، ناگهان به یاد خانواده‌های درمانده، و خانه‌های ویران شده، و قلبهای اندوهگین می‌افتم، و شادی خود را با شادی دیگران مقایسه کند.

ای میهمان عزیز معذرت می‌خواهم که خبر رسیدنت پاره‌ای از احساساتم را برانگیخت.

اشک از دیدگانم سرازیر شده و مرا بیاد نعمت‌هایی می‌اندازد که خداوند به من ارزانی بخشیده است، به یاد آوردم که پروردگار فرصتی دیگر به من بخشیده در حالی که بسیاری را از این فرصت محروم کرده است، پروندهٔ زندگیشان بسته شد و روزگارانشان دفن گشته و مبدل به خاطراتی شده که هر از گاه از آن یاد می شود.

اشک شادی از دیدگانم سرازیر می‌شود چرا که زمانی برای توبه و برای بازگشت بسوی خدا یافته‌ام…. در حالی که با چشمان خود بسیاری از دوستانم را دیدم که دیده از دنیا فرو بستند. و چون این ماه را درک نموده‌ام می‌دانم که جز فضل الهی چیز دیگر نبوده است.

اشک شادی از دیدگانم سرازیر می‌شود آنگاه که می‌اندیشم پروردگار مرا در این روز لباس عافیت پوشانیده درحالیکه دیگران با دیده و قلب به این روزها می‌نگرند اما دردها و مریضی‌ها لذت این ایام را از آنها سلب نموده است و شادی این روزها نمی‌تواند غصه‌های دردناکشان را بزداید.

اشک شادی از دیدگانم سرازیر می‌شود چرا که هنوز در مقابل رمضان گذشته احساس گناه می‌کنم، روزها گذشت و چیزی جز خبر فرا رسیدن عید مرا از خواب غفلت بیدار نکرد، تلاوتی ناتمام، و نمازی آغشته به لهو و بیهودگی، و کوتاهی در سحرگاه، و به فراموشی سپردن نیکی‌ها، و بی توجهی نسبت به پاداش‌ها.

آن شب که رمضان رخت سفر بر می‌بست اندوه سراسر وجودم را فرا گرفت، و آنگاه که خطیب، خطبهٔ عید آغاز نمود بر اندوهم افزوده شد؛ با شادی مصنوعی، عید را به دیگران تبریک می‌گفتم در حالی که آتشی در قلبم برپا بود، اکنون بار دیگر رمضان آمده تا مرا فرصت جبران گذشته بخشد، پس چرا اشک‌هایم سرازیر نشود در حالی که خداوند چنین نعمتی به من ارزانی بخشیده است؟

اشک شادی از دیدگانم سرازیر می‌شود چرا که با دیدن این صحنه یقین حاصل می‌نمایم که این دین در هر زمان و مکان و در هر حالی پایدار خواهد بود، گرچه بدخواهان و کینه توزان تلاش کنند آنرا نازیبا جلوه داده و افتخاراتش را نادیده بگیرند، این دین بإذن الله پایدار خواهد بود تا زمانی که پروردگار تمام مخلوقاتش را از بین ببرد.

مرا در این صحنه، قطرهٔ اشکی کفایت است که از دیدگانم سرازیر می‌شود زیرا آنگاه که برای دین خداوند دعا می‌کنم می‌دانم که او دعایم را می‌پذیرد و پیامم را جاودانه می‌سازد. آیا سزاوار نیست به خاطر این مناسبت اشک شادی بریزم؟

اشک شادی از دیدگانم سرازیر می‌شود چرا که امروز إن شاء الله من با انگیزه‌تر و استوارتر از همیشه هستم، و با توفیق الهی به جایی خواهم رسید که آرزوی رسیدنش را داشتم، و آنچه را آرزوی دست نایافتنی می‌پنداشتم در واقع مشاهده خواهم نمود.

اشک شادی از دیدگانم سرازیر می‌شود چرا که در روزهای آینده اسراری نگشوده می‌بینم، و شگفتی‌هایی تجربه ناشده که بإذن پروردگار می‌توانم آنرا گشوده و تجربه نمایم تا در زمرهٔ انسانهای موفق و کامیاب قرار بگیرم.

امسال شادی مرا در بر می‌گیرد با وجود همهٔ سختی‌هایی که بر جهان اسلام می‌گذرد، بویژه در فلسطین، و سرّ این شادمانی، مقاومت و پایداری انسانهایی است که هدفی جز نیل خشنودی الهی ندارند و قلبهای مؤمن و صادقی که زیر پرچم جهاد بسوی لقای پروردگارش می‌شتابند.

شادی مرا دربر می‌گیرد با وجود آنچه امروز از متحد شدن دشمنان اسلام علیه مقدسات این دین مبین می‌بینم، چرا که من با هر سختی، بخششی الهی و با هر دشواری، گشایشی می‌بینم و سرّ شادی‌ام این است که با وجود تمام تلاشهایی که برای محو نمودن آثار و نشانه‌های اسلام می‌شود هر روز انسانی را می‌بینم که پیوستنش را به قافلهٔ مسلمانان جشن می‌گیرد.

آنچه گذشت برخی از اسرار اشک شادی من است که از دیدگانم سرازیر می‌شود در روزی که خبر حلول ماه رمضان به گوشم رسید، خداوند خودش آرزوی هر مسلمانی را در این ماه محقق سازد چرا که او قادر به این امر است.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 45
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 38
  • بازدید سال : 50
  • بازدید کلی : 647