loading...
اهل سنت ویکیپدیا
جهاندیده بازدید : 8 2013/07/29 نظرات (0)

مولانا نعمت الله میر بلوچ فرزند عبدالعزیز در سال ۱۳۳۱ هـ . ش در روستای گوهرکوه ( گوهردشت ) از توابع زاهدان دیده به جهان گشودند . ایشان دوران دبستان را در روستای رحمت آباد گوهرکوه سپری کردند و تا کلاس ششم دبستان تحصیل نمودند … مولانا در

سن ۱۶ سالگی ( ۱۳۴۷ ) برای فراگیری علوم دینی به زاهدان تشریف آورده در مسجد عزیزی به مدت یک سال خدمت اساتید بزرگی همچون مولانا عبدالعزیز (رح) زانوی تلمذ زدند و به مشوره خود مولانا عبدالعزیز عازم پاکستان شدند ایشان بعد از عزیمت به پاکستان در جامعه بدرالعلوم رحیم یارخان مشغول به فراگیری علوم دینی شدند و یک سال قبل از فراغت به کراچی تشریف برده در جامعه فاروقیه کراچی ثبت نام کردند .ولی بعد از مدت کوتاهی به مشوره اساتید دوباره به رحیم یارخان مراجعت نموده در جامعه بدرالعلوم فارغ التحصیل شدند . ایشان در تمام دوران تحصیلات در دورة های تفسیر اساتید بزرگ خصوصاً مولانا جاجروی شرکت می کردند .مولانا بعد از برگشت از پاکستان ابتدا در روستای شوره چاه قلعه بید مشغول تدریس شدند و بعد از آن در مدرسه شورشادی در خدمت مولانا دین محمد بودند و از آن به بعد تا پایان عمر خویش در حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان تشنگان علوم دینی را سیراب نمودند .تا اینکه بالاخره روز دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۵ مطابق با ۱۱ ربیع الاول ۱۴۲۷ بر اثر سانحه تصادف در مسیر زاهدان ـ بم جام شهادت را نوش نموده به لقاء الله شتافتند . روحش شاد ، پادش گرامی و راهش پرره روان باد . از اساتید مولانا می توان : شیخ القرآن مولانا غلام الله خان (رح) ، مولانا عبدالغنی جاجروی (رح) ، شیخ المشایخ مولانا عبدالکریم بیرشریف ، مولانا منظور احمد نعمانی (رح) ، شیخ المجاهدین مولانا مفتی نظام الدین شامزی ، شیخ الحدیث مولانا سلیم الله خان ، مولانا محمّد یوسف رحیم یارخانی و … را نام برد .
__________
یادنامه مولانا نعمت الله به قلم مولوی حبیب الله مرجانی
همه باید از این جهان بروند و دست در دست پیک اجل دهند و خواسته یا ناخواسته جهان فانی و دنیای دون را ترک گویند و به سوی عالم عقبی روانه شوند . عده ای با اکراه و اجبارکشان کشان به عالم برزخ و جهان قبر برده می شوند که بعد از خود انباری از کرده های زشت و گناهان و جرم های شرم آور به جای می نهند و لعنت و بیزاری خلق را در پی دارند… ( و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء ولکن لا تشعرون )
آه ! یاران خدائی رفتند در روز جدائی رفتند
با عشق و صفایی رفتند با سوز و نوایی رفتند
دریاب مرا در غم هجران ای بار خدای پاک و منان
مردان خدا چه باصفا می میرند
جان داده و در راه خدا می میرند
از عشق خدا روی به عقبی دارند
از بهر خدا بهر رضا می میرند
کجائید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجا رفتید ای یاران دیرین
سبک بالان افلاک هوایی
همه باید از این جهان بروند و دست در دست پیک اجل دهند و خواسته یا ناخواسته جهان فانی و دنیای دون را ترک گویند و به سوی عالم عقبی روانه شوند . عده ای با اکراه و اجبارکشان کشان به عالم برزخ و جهان قبر برده می شوند که بعد از خود انباری از کرده های زشت و گناهان و جرم های شرم آور به جای
می نهند و لعنت و بیزاری خلق را در پی دارند … وعده ای هستند که در انتظار برادشتن پرده حیات مجازی دنیایند و در اشتیاق پرواز به سوی مولای بی همتایند و همچون قطراتی به پهنای مهربان دریای بی کرانه می پیوندند . و نغمه خوان و مستانه به سوی او زمزمه می کنند :
ای خوش آنروز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم و زپی جانان بروم
( من احب لقاء الله احب الله لقاءه )
جزءها را روی ها سوی کل است
بلبلان را عشق با روی گل است
آنکه از دریاست دریا می رود
آنکه از بالاست ، بالامی رود
ما زدریائیم و دریا می رویم
ما زبالائیم و بالا می رویم
آه ! چه زیباست پرواز عاشقانه بلبلان خدایی به سوی گلستان عاشقان و چه فرح افزاست تجمع محبوبان و عاشقان در بزم جانانه حق .
آری ! مولانا نعمت الله رفت و چه زیبا رفت ، چه خالصانه و بی آلایش رفت . با طهارت درون و بیرون جام صبحگاهی را در حریم حضرت حق نوشید . او روزه داشت اما قبل از غروب بلکه همان اوائل صبح افطار کرد آنهم بر سفره محبوب . دست به دعا بر می دارم و می گویم ، بار الها نعمت را از ما گرفتی و چه زود گرفتی . بار الها بلبلت را از دیار ما به پرواز در آوردی و چه سریع پرواز کرد . محبوبت را به مهمانی فراخواندی و چه با عزت و کرامت فرا خواندی .
الهی ! او را چه خوب شناختی ، چه حکیمانه برگزیدی و چه نیکو انتخاب کردی آن گمنام مشهور را . به راستی که بندگانت را خوب می شناسی . شاید دیدی در این زندان دنیا دارد زجر می کشد و باید به سوی خودت فرایش خوانی . الهی ! ما گواهی می دهیم که بنده ات نعمت الله ، توحید تو را به ما رساند ، الهی ! گواهی می دهیم که بنده ات نعمت الله کلامت را بر ایمان تشریح کرد . گواهی می دهیم که در راهت عاشقانه فریاد لا اله الا الله را بلند کرد و بر آن استقامت کرد .
پس ای مولای بی همتا ! این هدیه را از حوزة دارالعلوم زاهدان بپذیر و او را در ردیف دوستانت و مجاهدان راهت و داعیان دینت و مبلغان رسالتت قرار بده و ما را بعد از او در فتنه نینداز و از پاداشش محروممان نفرما . « آمین »
مولوی نعمت الله ، مولوی عبدالحکیم ، مولوی عبدالله و حاج عزیزالله به رحمت خدا پیوستند آنان رفتند و ما ماندیم ، یقین می دانیم که در راه خدا بوده اند و آنان همان مومنانی هستند که عهد خدا را وفا کردند ( من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه ) و ما در پی آنان و در راه آنان در حرکتیم و منتظر تحقق وعدة خدایی هستیم .
( و منهم من ینتظر و مابدّلوا تبدیلا ) . ما همه عاشق شهادتیم و به مقام این عزیزان رشک می بریم . آرزو داریم که در راه خدا و در راه دعوت و جهاد و تعلیم توحید و رسالت و بر عقیده به آخرت به شرف شهادت نائل آئیم مولوی نعمت الله و مولوی عبدالحکیم و همراهانش نزد خداوند ارزش داشتند تا قبول شدند .
آنها به ما درس ایثار ، درس عشق و وفا ، درس جانفدایی در راه خدا ، درس شجاعت دادند . دین خدا را بدون هیچ ترس و واهمه ای تبلیغ کردند . به راستی که آنان مصداق واقعی ( الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احداً الا الله ) بودند . ما طلاب دارالعلوم زاهدان ، با آنان عهد و پیمان بسته ایم که در راه بیان حق از هیچ قدرتی و هیچ حکومتی و هیچ باطلی نهراسیم و تا لحظه ای که خون در رگهای مان جاری است از توحید الهی دفاع کنیم و شرک و بدعت را خرد کرده و در هم کوبیم و زیر پایمان دفن نمائیم .
مولوی نعمت الله رفت اما فریاد توحیدی اش و ندای قرآنی اش از مناره های مکی ، بلکه از فراز تمام بلندیهای ایران زمین گوش هر مسلمان موحد و خداپرستی را نوازش می دهد و کاخ هر ظالم و بیدادگر و بنیان هر نوع شرک و بدعت را به لرزه می اندازد . تا قرآن باقی است و تا ندای توحید در دنیا ظاهر است ، نام مولانا نعمت الله (رح) از یاد نخواهد رفت او به خاطر قرآن و توحید فدا شد و قرآن و توحید با نام زیبایش عجین شده و از هم جدا نخواهند شد .
مولانا عبدالحکیم رخت بر بست اما راهش همچنان ادامه دارد و به حول و قوة الهی نخواهیم گذاشت چراغ هائی که در مناطق محروم ، روشن کرده است خاموش شوند .
هر گاه به یادش می افتیم ، وجود خستگی ناپذیر و پیکر پر تلاشش جلوی چشمانمان مجسم می شود . همت و پشتکار ، مجاهده و تلاش ، جهاد و دعوت ، ایمان و غیرت ، درسهائی که هر طلاب و عالم دین را از خواب غفلت بیدار می کند .
مولوی عبدالله و حاج عزیزالله رفتند اما نامشان با تلاشهای دینی در جریدة تاریخ به ثبت رسید .خداوند بهترین پاداشها را از جانب امت محمدی ( علی صاحبها السلام ) به روحشان عنایت فرماید و ما را به حقیقت برساند و توفیق خیر عنایت فرماید .

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 45
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 39
  • بازدید سال : 51
  • بازدید کلی : 648