loading...
اهل سنت ویکیپدیا
جهاندیده بازدید : 6 2013/07/30 نظرات (0)

آسیب‌شناسی روابط زناشویی

zawjiyatمشکلاتی که در این قرن دامنگیر روابط زناشویی شده و بنیان خانواده را متزلزل ساخته، بحرانی است که ما قصد داریم در این مقاله به آن بپردازیم، و این بحرانی است که نباید از نگاه تیز مصلحان و دعوتگران امروز دور بماند و حتی لازم است که در اولویت کار دعوت و ارشاد قرار گیرد؛ زیرا خانواده‌ی بیمار و بحران‌زده نمی‌تواند عضو مفیدی برای جامعه و جهان باشد. آنچه ما را متأثر کرد و سبب شد که در حد توان، خواهران و برادران مسلمان‌مان را حسب وظیفه‌ی شرعی متوجه این بحران نماییم، آمار لجام‌گسیخته‌ی طلاق و جدایی‌ها و متلاشی شدن خانواده‌ها است. البته جای بسی تعجب است که بعضی تحت تأثیر تبلیغات مغرضانه‌ی دشمنان اسلام، به‌جای قبول مسؤلیت‌ این قبیل مشکلات، انگشت اتهام را به‌سوی اسلام بلند می‌کنند که اسلام دروازه‌ی محبت در نظام زناشویی را بسته و به این امر توجه کافی نمی‌کند و فقط به مرد توجه می‌کند و نقش زن در نظام اسلامی حذف شده است و… این همان اتهامی است که جوامع لجام‌گسیخته امروز آن را علَم نموده‌اند که البته ساحت اسلام از چنین اتهاماتی پاک و مبراست و بارها و به کرات اسلام در آیات متعدد و در سنّت خاتم پیامبران از این اتهامات تبری جسته است.

بدون شک، خوشبخت‌ترین خانواده‌ها از میان مسلمانان آنهایی هستند که از یک زندگی موفق زناشویی بهره‌مند شده باشند؛ زندگی‌ای که معطر به بوی خوش محبت، مهربانی نسبت به هم، درک یکدیگر، وفا به یکدیگر و اشتیاق مشترک در رسیدن به سعادت است.

 

عدم تحمل خطا و لغزش از یکدیگر

از جمله مشکلاتی که رابطه‌ی افراد یک خانواده را خدشه‌دار کرده و می‌کند، عدم تحمل خطا و لغزش از دیگران است؛ گویی ما فرشتگانی هستیم که هیچ‌گاه به خطا نرفته و معصوم و پاک بر زمین راه می‌رویم. چنین بینشی در زندگی، مخالف با واقعیت و طبیعت آدمی‌ست؛ لازم است افراد خانواده مخصوصاً زوجین بخشش، گذشت، ایثار، پذیرش حق، و تحمل خطا و لغزش از یکدیگر را سرلوحه‌ی زندگی‌شان قرار دهند، تا کشتی زندگی زناشویی، آرام به مسیر درست خود حرکت نماید. بدون تردید فرد موفق در زندگی کسی‌ست که خداوند متعال او را در شناخت کاستی‌هایش و اصلاح آنها و نیفتادن در ورطه‌ی غرور و لجاجت، موفق بگرداند.

من ذا الذی تُرضیٰ سجایاه کلّها /٭/ کفیٰ بالمرء نبلاً أن تُعدَّ معایبه

کیست که تمام خصلت‌هایش مورد رضایت دیگران باشد؛ برای شرف آدمی همین کافی‌ست که عیب‌هایش در جلویش شمرده شوند.

زنی در شکایت از همسرش چنین می‌گوید: به نیکی با من رفتار نمی‌کند، مرا گرامی نمی‌دارد و احترامی برایم قائل نیست، تا آنجا که این احساس را در من به‌وجود می‌آورد که موجودی بیهوده و کالایی بی‌ارزش هستم.

خداوند متعال و رسول گرامی اسلام، صلّیٰ‌الله‌علیه‌وسلّم، توصیه‌های فراوانی در داشتن رفتار نیکو و پسندیده با زنان و چشم‌پوشی از برخی اشتباهات آنها نموده‌اند، که همه این توصیه‌ها لبریز از عطوفت و رحمت و توجه و عنایت به زنان است؛ همین کافی‌ست که خداوند متعال خلقت زن را آیتی از آیات الهی، و آفرینش او را منّتی بر مرد قلمداد نموده و محبت و مهربانی و صفا و صمیمیت را زیربنای پیوند میان آن دو قرار داده است؛ آنجا که می‌فرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون»‏؛ و باز یکى از آیات [لطف] او آن است که براى شما از [جنس] خودتان همسرانى آفرید که در کنار آنها آرامش یافته و با هم انس گیرید و بین شما دوستى و مهربانى برقرار نمود. بى‌گمان در این [کار] براى گروهى که مى‌اندیشند مایه‌هاى عبرتى است.(روم:۲۱)

در مسأله‌ی همزیستی و رفتار شایسته با زنان، آیه‌ای بزرگ و جامع در قرآن کریم موجود است که همواره پارسایان با تلاوتش و عمل به آن، به خدای خویش تقرب می‌جویند: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسىٰ‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیرا»؛ و با آنان به شایستگى رفتار کنید. اگر آنان را خوش ندارید [بدانید که] چه‌بسا چیزى را خوش نمى‌دارید و خداوند در آن خیر بسیار قرار دهد.(نساء:۱۹)

به راستی کیست که این آیه را بشنود، سپس به همسر خویش ستم نماید و او را ناراحت و غمگین کند؟

«بالمعروف»؛ یعنی کاری که شریعت و انسانیت فرد آن را انکار نکند و مقصود از آن در اینجا، انصاف و رعایت عدالت در تقسیم نوبت شب‌گزاری و نفقه دادن میان همسران و داشتن سخن و کردار زیبا و شایسته با آنان است.

در مورد عبارت «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالمَعْرُوف»، قرطبی می‌گوید: مفهوم چنین معاشرتی این است که شوهر حق همسرش را در مهریه و نفقه به تمام‌وکمال بدهد و بی‌جهت بر او اخم ننماید و به نرمی و آرامی و بدون خشم و تندخویی با او سخن بگوید و میل و اشتیاق خود را به زنی دیگر غیر از او در برابرش آشکار نکند.(الجامع‌لأحکام‌القرآن:۵/۹۷)

ابن‌کثیر می‌گوید: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالمَعْرُوف»؛ یعنی به نیکی با زنان سخن بگویید و به اندازة توانایی خود، کردار و رفتار و سیمای خویش را شایسته گردانید، همان‌گونه‌که می‌پسندید همسرتان چنین باشد، خود نیز آن را رعایت نمایید؛ چنان‌که خداوند متعال می‌فرماید: «وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالمَعْرُوف»؛ و زنان از همچون حقى که [شوهران] به‌طور شایسته بر آنان دارند، برخوردارند.(بقره:۲۲۸)

اما در مورد «فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسىٰ‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیرا»(نساء:۱۹)، قرطبی می‌گوید: یعنی هنگام زیبا نبودن همسر، بهتر است که شوهر امیدوار باشد که در آینده، خداوند متعال فرزندان صالحی به وی ببخشد. مشابه مفهوم این آیه، روایتی است از ابوهریره که رسول خدا، صلّیٰ‌الله‌علیه‌وسلّم، فرمود: «لاَیَفْرَکْ مُؤْمِنٌ مُؤْمِنَةً، إِنْ کَرِهَ مِنْهَا خُلُقاً رَضِیَ مِنْهَا خُلُقاً آخَرَ أَوْ قَالَ: غَیْره»؛ نباید مرد مؤمن با همسرش بغض بورزد؛ اگر خصلتی از او را نپسندد، خصلتی دیگر مورد پسندش واقع می‌شود.(مسلم) یعنی شایسته‌ی مؤمن نیست که کلاً از همسرش متنفر و بیزار شود، به‌حدی که باعث جدایی از او شود، بلکه زیبنده‌ی مؤمن این است که به‌خاطر خوبی‌های همسرش از بدی‌هایش بگذرد و آنچه از او می‌پسندد، موجب شود تا از امور ناخوشایند او چشم‌پوشی نماید.

 ابن‌عربی با سند خود از ابوعبدالرحمٰن نقل می‌کند: ابومحمّدبن‌ابی‌زید که از جایگاه و منزلت والایی در علم و دینداری برخوردار بود، همسری بد رفتار داشت که در ادای حقوق شوهرش کوتاهی می‌کرد و با زبانش او را آزار می‌داد؛ دیگران این رفتار ناپسند همسرش را به وی گوشزد می‌کردند و بر صبر و شکیبایی‌اش در برابر آزار زن، او را سرزنش می‌نمودند؛ وی در پاسخ مردم می‌گفت: من مردی هستم که خداوند متعال با بخشیدن سلامتی و علم و معرفت بسیار، نعمتش را بر من کامل گردانیده است و شاید همسری که اکنون دارم، مجازاتی از طرف خداوند به‌خاطر ارتکاب گناهی از طرف من باشد و می‌ترسم که اگر او را طلاق دهم، مجازاتی سخت‌تر و شدیدتر بر من فرود آید. 

عالمان شریعت می‌گویند: در این آیه و احادیثی که بیان شد، دلیلی بر این است که طلاق همسر با وجود مباح بودن آن، مکروه و ناخوشایند است.(الجامع‌لأحکام‌القرآن:۵/۹۸)

علامه آلوسی در مورد مفهوم این آیه چنین می‌‌گوید: اگر از آنها تنها از روی طبع نفرت دارید، پس بردبار باشید و تنها به‌خاطر ناخوشایندی طبعی آنها را طلاق ندهید؛ زیرا چه‌بسا که در ورای آنچه از آن نفرت دارید، خیری بسیار باشد؛ چون نفس آدمی چه‌بسا از آنچه به سود اوست، دوری بجوید و برعکس به آنچه‌که به زیانش باشد، اظهار تمایل نماید؛ ازاین‌رو باید نگاه انسان به خیر و صلاح خود باشد و نه به آرزوهای نفسانی و تمایلاتی درونی. علت نکره آمدن واژه‌ی «شیئاً» و نیز واژه‌ی «خیراً» با آن صفتی که برایش آمده است، بیانگر مبالغه‌ای در واداشتن مرد به صرف نظر کردن از طلاق،  و نیز عمومیتی در نصیحت و ارشاد است، به این‌خاطر در موضوع مکروه بودن طلاق از همین آیه استدلال می‌شود.(روح‌المعانی:۲/۲۴۳)

از ابن‌عباس، رضی‌الله‌عنه، در تفسیر »یَجْعَلَ اللهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیرا«، آمده است که گفت: خیر فراوان در این است که مرد بر همسرش مهربانی ورزد، پس خداوند به وی فرزندانی را ارزانی دارد و خیر و برکت بسیاری را در این فرزندان قرار دهد.

 ابن‌منذر از ضحاک نقل کرده است که گفت: هرگاه بین مرد و همسرش مشاجره‌ای درگرفت، نباید مرد در طلاق دادن او شتاب کند، بلکه باید تأملی نماید و صبر پیشه کند که شاید خداوند متعال امری مورد پسند و خوشایند او را به او بنمایاند. عبدبن‌حمید از قتاده در مورد این آیه آورده است: چه‌بسا مرد با وجود کراهت طبعی از همسرش او را در نزد خود نگه دارد و خداوند نیز برکت زیادی در آن قرار دهد.(الدرالمنثور:۲/۱۳۳)

ابن‌جوزی می‌گوید: این آیه بر ادامه‌ی زندگی با زن با وجود نفرت و کراهت طبعی مرد از او، ترغیب و تشویق می‌کند و به دو نکته گوشزد می‌کند:

 نکته‌ی اول: انسان از راه‌های خیر و صلاح خود بی‌خبر است و چه‌بسا امری ناپسند، خوشایند او باشد و امری پسندیده، ناپسند او باشد.

نکته‌ی دوم: انسان در بسیاری از موارد نمی‌تواند چیز خوشایندی را بیابد که از برخی اوصاف آن بیزار نباشد، پس به‌خاطر آنچه‌که دوست دارد، باید بر اوصاف ناپسند آن شکیبایی ورزد.

در این‌باره سروده‌اند: 

و من لم یُغمِّض عینَه عن صدیقه /٭/ و عن بعض ما فیه یَمُت و هو عاتِب

و من یتتبَّع جاهداً کل عَثرةٍ /٭/ یجدها و لا یسلم له الدهر صاحب

هر که از اشتباهات دوستانش چشم‌پوشی نکند، سرزنش‌‌کنان می‌میرد. و هر که به دنبال لغزش‌های دیگران برود و در پی نقص‌های دیگران باشد، روزگار برایش دوست و رفیقی را باقی نمی‌گذارد.(زادالمسیر:۲/۴۲)

 

مواردی از بدرفتاری مرد با همسر

۱ـ شک و گمان بد نسبت به همسر؛

مردانی هستند که همسر خویش را در اموال خود امین نمی‌دانند؛ گاهی بدگمانی نسبت به زن چنان افزایش می‌یابد که حتی موجب سوء‌‌ظن مرد به اخلاق و عفت او می‌گردد. چه‌بسا این سوء‌ظن‌ها بدون هیچ دلیل و مدرکی صورت می‌گیرد و تنها به‌خاطر وسوسه‌های شیطانی در میان برخی انسان‌های ضعیف‌القلب رخ می‌دهد؛ چه بسیار قتل‌ها، طلاق‌ها و یا آزار و اذیت‌هایی که تنها به دلیل همین بدگمانی شوهر اتفاق می‌افتد. ازاین‌رو بر هر مردی واجب است که خود را اسیر اوهام و گمان‌های باطل ننماید و بدون دلیل قطعی، درون خود را لبریز از وسوسه‌های بی‌مورد نکند، بلکه شایسته است تا نسبت به همسرش که ارتباط متقابل و بدون اجباری با یکدیگر دارند، گمان نیک و پسندیده‌ای ببرد و بصیرت و شکیبایی را حفظ نماید. باید آگاه بود که انسان‌های شیطان‌صفتی در این میان وجود دارند که به دنبال ویران ساختن آرامش یک خانواده هستند.

البته داشتن گمان نیک به زن، به‌معنای بی‌غیرتی مرد نسبت به او و عدم سرپرستی و تربیت شایسته‌ی او نیست؛ شوهر نباید از فرجام بد برخی از امور غافل باشد. البته نباید راه افراط و سخت‌گیری را در بدگمانی نسبت به همسرش اختیار کند، به نحوی که هم خود و هم تمام خانواده را نابود کند.

۲ـ بی‌غیرتی نسبت به همسر؛

مردانی هستند که غیرت و مردانگی‌شان نسبت به همسرشان از بین رفته است؛ چنین مردانی را می بینی که از اختلاط همسر خود با مردان نامحرم ابایی ندارند و چنین کاری را به این دلیل که آنها برادران و یا خویشاوندان و یا همکاران همسرشان هستند، توجیه می‌کنند و بدین‌گونه مردان بیگانه مورد اطمینان صددرصد آقای خانه قرار می‌گیرند! 

برخی از این شوهران در مورد این‌که نباید بدن همسر و آنچه مشمول حجاب است، در برابر مردان بیگانه هویدا گردد، اهمیتی نمی‌دهند و چه‌بسا زنانی که در خارج از خانه‌ی خویش با حجاب هستند، ولی در خانه در برابر نزدیکان نامحرم، حجاب و پوشش خود را برمی‌دارند! 

مردانی هستند که همسر خود را در میان مردان نامحرم رها می‌سازند تا همسرش با آنان دست دهد، بخندد و گفت‌وشنود داشته باشد. هیچ تردیدی نیست که چنین سهل‌انگاری از طرف مرد نسبت به همسرش، نشانگر بی‌غیرتی و بی‌مردانگی وی و بیانگر ضعف دینداری اوست.

 امام بخاری از مغیره، رضی‌الله‌عنه، روایت می‌کند که سعدبن‌عباده گفت: اگر مرد بیگانه‌ای را با زنم ببینم، آن مرد را بدون هیچ‌گونه گذشتی با شمشیرم خواهم زد. وقتی این خبر به رسول اکرم، صلّیٰ‌الله‌علیه‌وسلّم، رسید، فرمود: «أَتَعْجَبُونَ مِنْ غَیْرَةِ سَعْدٍ؟ فَوَاللهِ لأَنَا أَغْیَرُ مِنْهُ، وَاللهُ أَغْیَرُ مِنِّی»؛ آیا از غیرت سعد تعجب می‌کنید. سوگند به‌خدا! من از وی باغیرت‌تر و خداوند از من باغیرت‌تر است.(بخاری)

پس نباید مرد بدون دلیل و توجیهی، غیرت بی‌مورد داشته باشد و همچنین نباید به‌طور کلی از غیرت خالی باشد؛ بلکه غیرتی که شایسته‌ی مرد است در خود پیدا کند. البته غیرتی که از حدود خود خارج گردد، به‌طور قطع از غیرت‌های ناپسندی خواهد بود که رسول خدا ما را از آن نهی فرموده است؛ چنان‌که می‌فرماید: «إن من الغیرة غیرة یبغضها الله وهی غیرة الرجل علىٰ أهله من غیر ریبة»؛ نوعی از غیرت است که خداوند از آن نفرت دارد و آن غیرتی است که مرد بدون دلیل و بی‌جهت بر همسر خود دارد.(ابوداود) 

۳ـ تحقیر همسر و بی‌احترامی به او؛

مردی که گمان می‌برد یک زندگی سعادتمند و تفاهم‌آمیزی با همسرش دارد، ولی او را خوار می‌شمارد و برای او احترامی قائل نیست؛ سخت در اشتباه است.

خوشبختی یک زندگی زناشویی همیشه گرداگرد خانواده‌ای می‌چرخد که هر یک از زوجین، احترام متقابل به یکدیگر داشته باشند و ضمن قدردانی و سپاسگزاری از زحمات یکدیگر، به‌طرف مقابل به دیدة تحقیرآمیز ننگرند. ولی مردی که در مسیر بی‌احترامی و بی‌توجهی به همسرش گام بر می‌دارد، همواره یک زندگی نابه‌هنجار خواهد داشت و متأسفانه خود نمی‌داند که نگاه تحقیرآمیز وی به همسرش، عامل چنین وضعیت نابسامانی شده است.

شوهرانی هستند که توجهی به سخنان همسران خویش ندارند و هیچ‌گاه در موضوعی با آنها مشورت نمی‌کنند و اگر همسرشان نظری بدهد، به آن اهمیتی نمی‌دهند، چراکه نظر آنها را همیشه به دور از درستی و صواب می‌بینند!

یکی از صورت‌های خوار شمردن زن و اهانت به او، دشنام دادن به او و نادان دانستن و کم‌عقل جلوه دادن او جلو فرزندان است. بی‌احترامی مرد نسبت به پدر و مادرِ همسر، و یا بستگان و خویشاوندان او از صورت‌های دیگر تحقیر زن است. بدون شک نگاه اسلام به زن، نگاه به انسانی گرامی و محترم است که دارای عقل و اندیشه و جایگاهی در اجتماع است. زن نه تنها موجودی بیهوده و بی‌مصرف نیست، بلکه حتی جایگاه برخی زنان به دلیل قدرت فکر و اندیشه و حسن تدبیر، از بعضی مردان بالاتر است.

یک شوهر گرامی و عاقل که همواره در نحوه‌ی رفتار با خانواده‌ی خود، خدای خویش را مد نظر دارد، کسی است که به همسر خویش اهمیت می‌دهد، احترام او را حفظ می‌کند و با او مشورت می‌کند و نیز به والدین و نزدیکان همسر احترام می‌گذارد و همواره این احساس را به زن منتقل می‌کند که او به دلیل اندیشه‌ی والا و حسن تدبیرش چه در زندگی و چه در امور مربوط به منزل و فرزندان، جایگاهی ممتاز نزد شوهرش دارد، اگر چنانچه چنین صفاتی را نداشته باشد، این شوهرش است که دستش را گرفته و یاری‌اش می‌کند تا او را به جایگاهی که مورد دلخواه اوست، برساند. 

کوتاهی شوهران نسبت به تعلیم و تربیت زنان

گلایه‌ای که از بعضی زنان شنیده می‌شود: «شوهرم توجهی به تعلیم و تربیت دینی من ندارد، مراقب انجام صحیح عبادات من نیست، مرا تشویق به طاعت و عبادت نمی‌کند.»

از مشکلات موجود در خانواده‌های مسلمان، بی‌توجهی به فراگیری و آموزش علوم شرعی و یا حضور در مجالس علمی و شنیدن سخنان اصلاحی و تربیتی است. این مشکل زمانی جدی‌تر می‌شود که شوهر خودش از عالمان و یا دانش‌پژوهان علوم دینی و یا حداقل از کسانی باشد که به مطالعه‌ی کتاب‌های اسلامی و شنیدن سخنان دینی توجهی نشان می‌دهند، ولی به آموزش مسائل دینی به همسر و فرزندان خود بی‌توجه است و آنگاه به‌خاطر رفتار و اخلاق ناشایسته‌ی فرزندان از همسرش گله نماید و او را در عدم تربیت فرزندان مسئول بداند! غافل از این‌که خودش به دلیل عدم توجه به آموزش امور دینی به خانواده و فرزندانش، عامل اصلی در بروز چنین مشکلاتی بوده است.

زنی که از مسائل دینی خود ناآگاه است، علاوه‌بر این‌که از انجام صحیح عبادات خود باز می‌ماند، حقوق شوهر را نیز به‌درستی نمی‌شناسد و نمی‌تواند فرزندان خویش را به‌ شیوه‌ای درست و اسلامی تربیت نماید و همچنین قادر نخواهد بود که به‌‌نحو شایسته‌ای وظیفه‌ی خانه‌داری را به انجام رساند.

ازاین‌رو بر مردان به مقتضای وظیفه‌ی سرپرستی خانواده، واجب است که از تعلیم و تربیت دینی همسران خود غافل نمانند و آنها را در شناخت واجباتشان یاری رسانند. بدین‌ترتیب زنان خواهند توانست در ادای حقوق، بیشتر و آسان‌تر گام بردارند. به‌راستی زنان با جهالت و ناآگاهی از تکالیف و واجبات خود، چگونه می‌توانند موفق به انجام آنها گردند؟

و چگونه امتی می‌تواند به خوشبختی برسد، درحالی‌که نیمی از آنان که زنان هستند، بر اثر نادانی و جهالت، از ادای تکالیف‌شان نسبت به پروردگار و نسبت به مردم ناتوان باشند و نیمی دیگر از آنان که مردان هستند، همانند زنان باشند، ازاین‌جهت که آنان نیز تنها کمی از واجبات خویش را ادا می‌کنند و از دیگر واجبات خود از جمله کمک به زنان در انجام تکالیف خود غافل‌اند.(رشیدرضا، نداء‌للجنس‌اللطیف:۳۲ـ۳۳)

ازاین‌رو بر شوهر واجب و ضروری است که مسائل اسلامی و اصول دینی را به همسر خویش بیاموزد و دوست داشتن خدا و پیامبرش، صلّیٰ‌الله‌علیه‌وسلّم، و نیز علاقه‌مندی راستین و مخلصانه به آیین اسلام را در درونش نهادینه کند و احکام پاکی و طهارت، عبادات و مستحبات و حقوق همسرداری و نیز منش‌های والای اخلاقی را به وی آموخته و او را از بدرفتاری‌ها و کج‌منشی‌ها باز دارد. همچنین مراقب انجام صحیح عبادات همچون نماز، روزه، دعاها و … توسط همسرش باشد.

علاوه‌براین برای مرد شایسته است که همواره همسر خود را یادآوری و نصیحت کند و او را به تقوای الهی توصیه کرده و مرگ و قبر و قیامت را به یادش اندازد و او را در رسیدن به بهشت و انجام اعمال پسندیده و راه رسیدن بدان تشویق و ترغیب کند.

از سویی نباید فراموش کند که همسرش را متناسب با توان و حوصله و وقت او در افزایش علم و آگاهی از طریق گوش کردن به سخنان سودمند، مطالعه‌ی کتاب‌های مفید و حضور در مجالس علمی یاری رساند. 

همچنین باید همسر خود را از وسایل ناپسند شنیداری، تصویری، خواندنی و یا معاشرت با زنان ناباب و به‌طور کلی از هر آنچه‌ سبب انحراف و کج‌روی همسر و فساد اخلاقی او و دوری از خداوند گردد، باز دارد.

همین تلاش و اهتمام شوهر در آگاهی دادن به همسر در زمینه‌ی مسائل و احکام شرعی موجب می‌شود که سود و منفعت آن به خود مرد برسد؛ چراکه همسر در قبال شوهرش، نیک‌کردار و فرمانبردار می‌گردد و به‌خاطر خداوند متعال، حقوق همسر خود را ادا خواهد کرد و در جلب رضایت و خوشنودی او و دوری از ناراحتی و عصبانیتش تلاش می‌نماید؛ همچنین نگهبان و پاسبان منزل شوهر خود می‌شود و فرزندان خود را به شیوه‌ی درست و اسلامی تربیت خواهد کرد. 

 چرا شوهران در چگونگی تربیت همسران خود و آموزش مسائل دینی و تشویق آنها به طاعت و عبادت خداوند، رسول گرامی اسلام، صلّیٰ‌الله‌علیه‌وسلّم، را  الگو قرار نمی‌دهند؟

از انس‌بن‌مالک، رضی‌الله‌عنه، روایت است که گفت: رسول اکرم صلىٰ‌الله‌علیه‌وسلم به فاطمه رضی‌الله‌عنها فرمود: «مَا یَمْنَعُکِ أَنْ تَسْمَعِی مَا أُوصِیکِ بِهِ؟ أَنْ تَقُولِی إِذَا أَصْبَحْتِ، وَإِذَا أَمْسَیْتِ: یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ، بِرَحْمَتِکَ أَسْتَغِیثُ، أَصْلِحْ لِی شَأْنِی کُلَّهُ، وَلاَ تَکِلْنِی إِلَىٰ نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ»؛ چه چیز مانع توست که این توصیه و نصیحت مرا بشنوی و بدان عمل نمایی؛ این‌که در بامداد و شامگاه بگویی: ای خدای زنده و پایدار، از رحمت تو کمک می‌طلبم، همه کار و بارم را اصلاح نما و هرگز مرا به خود وامگذار.(نسائی) همچنین آن‌حضرت، صلّیٰ‌الله‌علیه‌وسلّم، ذکری از اذکار صبح و شام را به أم‌المومنین جویریه دختر حارث، رضی‌الله‌عنها، آموخت که بگوید: «سُبْحَانَ اللهِ و بحمده عَدَدَ خَلْقِهِ، و رِضَاءَ نَفْسِهِ و زِنَةَ عَرْشِهِ، و مِدَادَ کَلِمَاتِهِ.»(مسلم)

 چه لحظه‌های زیبا و دل‌انگیزی است، آن زمان که زن می‌بیند شوهرش او را به عبادت خدا تشویق و یاری می‌کند و در کنار او در زیر سایه‌ی چنین لحظات روحانی می‌نشیند! و چه خوشبخت و کامیاب است آن خانوادة مسلمانی که چشمی به‌سوی آخرت دارد. چه زیبا و نیکوست آن دقایقی که زن در کنار شوهر خویش می‌نشیند و برای او آیاتی از قرآن را تلاوت می‌کند و مرد نیز شیوه‌ی صحیح تلاوت را به وی می‌آموزد و یا آیه‌ای را برایش تفسیر کرده و یا ادبی از آداب قرآنی و یا حدیثی و مسئله‌ای سودمند به وی یاد می‌دهد که همه‌ی این‌ها نمودی از همیاری در مسیر نیکی و تقوا می‌باشد.

پس ای شوهر گرامی! در جهت این آیه‌ی الهی حرکت نما که می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَة«؛ اى مؤمنان، خودتان و خانواده‌تان را از آتشى حفظ کنید که آتش افروزش مردم و سنگ‌ها خواهند بود.(تحریم:۶) اگر نمی‌توانی که یک برنامه‌ی درسی ساده‌ای را به‌خاطر شرایط ویژه و حوصله‌ی همسر خویش ترتیب دهی، پس حداقل هر روز یک کتاب سودمند را با او مطالعه کن. همچنین تلاش کن تا هر چند محدود و کوچک، یک کتابخانه‌ی اسلامی در منزل داشته باشی و سعی کنی تا منابع و لوازم مختلف آموزشی و تربیتی را همچون کتاب‌های مختلف دینی و غیره که در صیقل دادن علمی و عملی همسرت مفید باشند، برای او تهیه نمایی.

علاوه‌براین اگر خود در کلاس‌های درسی و دینی شرکت می‌کنی، همسرت را نیز با خود به این کلاس‌ها ببر و به قدر امکان او را از شرکت در کلاس‌های ویژه‌ی خواهران محروم نکن، چراکه حضور زن در چنین مجالسی باعث پایداری و استحکام بنای خانواده و خوشبختی آن می‌گردد.

امام ابوحامد غزالی، رحمه‌الله، می‌گوید: اگر مرد به یادگیری احکام دینی به همسر خویش اهتمام ورزد، پس برای زن روا نیست که برای سؤال کردن از عالمان دینی از منزل خارج شود، و اگر چنانچه علم و آگاهی مرد اندک بود، ولی پرسش‌های همسرش را خود از عالمان شرعی بپرسد و آنگاه پاسخ آنها را به همسرش انتقال دهد، باز هم جوازی برای خارج شدن زن از منزل برای فراگیری این‌گونه مسائل نیست. اما اگر این‌گونه نباشد و توجهی از جانب مرد نسبت به امور دینی همسرش مشاهده نشود، در این حالت برای زن نه تنها جایز، بلکه لازم می‌شود که برای یادگیری آنها از منزل خود خارج شود، و ممانعت مرد از خارج شدن او برای آگاهی از واجبات دینی و اسلامی‌اش، معصیت و گناه است. البته خارج شدن زن از خانه برای حضور در مجالس ذکر و دعا و یا برای فراگیری امور زاید بر واجبات، باید با رضایت شوهر صورت پذیرد و هر اندازه زن در انجام حکمی از احکام حیض و استحاضه کوتاهی کند و شوهرش نیز آنها را به او نیاموزد، گناه چنین کوتاهی و اهمالی بر گردن هر دوی آنها خواهد بود و مرد نیز در معصیت همسر خویش  شریک است.(احیاء:۲/۴۸)

چه هزینه‌ای برای شوهر دربردارد، اگر با گشاده‌رویی و چهره‌ای شاد و خندان با همسر و فرزندانش برخورد نماید. آیا به او ضرری می‌رسد اگر هنگام وارد شدن به منزل، با کلماتی زیبا و نوازشی گرم با همسرش روبه‌رو شود و بدین‌گونه سعادتی را به وی ببخشد که همه‌ی احساساتش را متأثر کند؟ چه می‌شود اگر شوهر، زنش را در نوع لباس ‌پوشیدن، زیبایی، طرز غذا پختن و از این قبیل امور ستایش کند؟ به‌راستی که چنین رفتاری، تأثیر شگرفی بر قلب هر زنی برجای خواهد گذاشت.

رسول خدا، صلّیٰ‌الله‌علیه‌وسلّم، می‌فرماید: «أَکْمَلُ المُؤْمِنِینَ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقًا، وَ خِیَارُهُمْ خِیَارُهُمْ لِنِسَائِهِم»؛ مؤمنانی کامل‌ترین ایمان را دارند که نیکوترین اخلاق را داشته باشند و از میان آنان کسانی بهترند که با همسران خویش بهتر باشند.(ابوداود)

پس ای شوهر مسلمان! تلاش نما تا با حرکت در مسیر رسول خدا، صلّیٰ‌الله‌علیه‌وسلّم، که بهترین شوهران در رفتار با همسران خویش بود، در ردیف صالحان و نیکان قرار بگیری و بدین وسیله زندگی خجسته و پاکی را تجربه نمایی و به امید خدا، خوشبختی دنیا و نعمت‌های اخروی را به‌دست آوری. به‌جای دعای باران دعای محبت بخوان! این روزها دل‌ها تشنه‌ترند تا زمین، خدایا کمی محبت بباران.

٭ ٭ ٭

منابع:

۱ـ آلوسی، محمود؛ روح المعانی.

۲ـ ابن‌کثیر، اسماعیل؛ تفسیر القرآن العظیم.

۳ـ ابن‌جوزی، عبدالرحمن؛ زاد المسیر.

۴ـ سیوطی، جلال‌الدین؛ الدرالمنثور فی تفسیرالمأثور. 

۵ـ غزالى، ابو حامد؛ احیاء علوم الدین.

۶ـ قرطبی، محمّد؛ الجامع لأحکام القرآن.

۷ـ محمّد رشید رضا؛ نداء للجنس اللطیف.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 45
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 59
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 9
  • بازدید سال : 85
  • بازدید کلی : 682