روشهایی برای نرم شدن قلب
السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته،،،
دوستان خدایی من!
این سؤال در ارتباط با سببهای نرم شدن قلب و جواب آن از شیخ دکتر محمدبن محمد المختار الشنقیطی مدرس حرم نبوی و استاد دانشگاه اسلامی در مدینه منوره میباشد.
قلب انسان با چه چیزهایی نرم میشود؟
جواب: بزرگترین سبب از میان اسبابی که موجب نرم شدن قلب میشود تلاوت قرآن میباشد، قلب انسان با هیچ چیزی همانند کلام خداوند نرم و متأثر نمیشود، زیرا قرآن کتابیست که عجایب آن پایان ناپذیر است، و شگفتیهای آن از بین نمیرود، هرگاه انسانی در آن به تفکر و تأمل بپردازد و از آن پند و نصیحت بگیرد قلب او در برابر خداوند نرم میشود. «کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ»: (ای محمّد ! این قرآن) کتاب پرخیر و برکتی است و آن را برای تو فرو فرستادهایم تا دربارهی آیههایش بیندیشند، و خردمندان پند گیرند. [ص: ۲۹]
از جمله بزرگترین نعمتهای خداوند بر بندهاش که بر نرم شدن قلب و خشوع وی در مقابل خداوند کمک میکند تلاوت فراوان قرآن است، تلاوتی با تدبر و تحت تأثیر قرار گرفتن، خداوند میفرماید: «وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِکِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ»: بیگمان کتاب بزرگی (به نام قرآن) را برای ایشان فرستادهایم که با آگاهی (کامل و شامل خدایانهی خود از فطرت انسان و سرشت جهان، احکام و معانی) آن را توضیح داده و تبیین کردهایم تا مایهی هدایت (ایشان به سوی سعادت) و رحمت (خدا در هر دو سرا) برای کسانی باشد که مؤمنین (بدان) باشند.
از میان مردم قلب کسی نرمتر است که هرگاه آیات قرآن را تلاوت میکند، دلش به لرزه میافتد و خاشع میگردد و سینهاش گشاده و فراخ میشود، تلاوت آیات خداوند او را از تنگی دنیا به سوی گستردگی آخرت وعدهی خداوند خارج میکند که از خوشحال شدن به وعدهی رحمت خداوند پرواز میکند و همچنین او را به سوی تهدید میکشاند، مثل اینکه صدای ناشی از بازدم و نفَس بازپس دادنِ جهنم در جلوی گوشش قرار دارد، در نتیجه دل او در مقابل خداوند شکسته میشود و قلبش به لرزه میافتد.
با سعادتترین مردمان در این جهان کسی است که خداوند قرآن را بهار دل او، نور سینهاش، بر طرف کنندهی ناراحتیاش و از بین برندهی هم و غمش قرار داده باشد، به این خاطر میبینی اهل قرآن دلشان از همهی مردم نرمتر است، زیرا خداوند قلب آنان را با موعظههای قرآن شکسته است، چنانکه میفرماید: «قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ»: ای مردمان! از سوی پروردگارتان برای شما اندرزی (جهت رهنمود زندگی) و درمانی برای چیزهائی که در سینهها است (همچون کفر و نفاق و کینه و ستم و دشمنی با حق و حقیقت) آمده است (که قرآن نام دارد) . [یونس :۵۸] قسوت، بیماری است.
خداوند شهادت میدهد که شفای بیماری در قرآن است، قلب بنده با هیچ چیز همانند کتاب خداوند نرم نمیشود به این دلیل است که پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ خطاب به عبدالله بن مسعود میفرماید: «اتلُ علی القرآن»: بر من قرآن بخوان،
ابن مسعود گفت: آیا من قرآن را بر تو بخوانم در حالی که بر تو نازل شده است؟!
فرمود: «إنی أحب أن اسمعه من غیری» : من دوست دارم آن را از کسی دیگر بشنوم.
ابن مسعود میگوید: سورهی نساء را بر ایشان تلاوت کردم تا به این آیه رسیدم که خداوند میفرماید: «فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِکَ عَلَى هَؤُلاَءِ شَهِیداً * یَوْمَئِذٍ یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَعَصَوْا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمْ الأَرْضُ وَلاَ یَکْتُمُونَ اللَّهَ حَدِیثاً»: (ای محمّد! حال اینان) چگونه خواهد بود بدان گاه که از هر ملّتی گواهی (از پیغمبران برای شهادت بر قوم خود) بیاوریم و تو را (نیز به عنوان) شاهدی بر (قوم خود، از جمله) اینان (یعنی تنگچشمان و نافرمایان) بیاوریم؟ در آن روز (که چنین کارهائی به وقوع پیوندد ) کسانی که کفر را برگزیده و از فرمان پیغمبر سر بر تافتهاند ، دوست میدارند که کاش ( همان گونه که مردگان را در خاک دفن میکنند و خاک بر پیکرشان میریزند ، ایشان را نیز در دل خاک دفن میکردند و) زمین (مزار ایشان) را بر روی آنان صاف میکردند (و همچون مردگان در خاک پنهان میشدند و چنین شرمندگی و درد و رنجی را نمیدیدند. (در آن روز آنان) نمیتوانند (کردار یا) گفتاری را از خدا پنهان سازند . [نساء: ۴۲-۴۱ ]
پیامبر به من گفت: «کافی است»، نگاه کردم که از چشمان مبارکش اشک سرازیر است. پیامبر صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ کاملترین مردم از جهت خشوع در برابر کتاب خداوند بود، در نماز ظهر قرآن تلاوت میکرد تا جایی که صدایی همانند صدای جوشیدن دیک از سینهاش شنیده میشد. سلف صالح از میان صحابه – خداوند از آنان راضی باد – در مقابل کتاب خداوند خاشع و فروتن بودند، هر یک از آنان در مقابل کتاب خداوند قلبی فروتن و خاشع و سینهای گشاده و فراخ داشت. چه بسا یکی از آنان در حالتی از خشم و عصبانیت قرار داشت اما هرگاه آیهای از قرآن بر ایشان تلاوت میشد قلبش شکسته و فروتن میگردید، چه بسا دنیایی از ثروت و دارایی در دست یکی از آنان بود، هرگاه مقداری از قرآن را تلاوت میکرد، آن سرمایه را در راه خداوند انفاق میکرد. پس کسی که به دنبال سعادت و خوشبختی کامل با قلبی نرم و اوضاعی شایسته باشد، باید کتاب خداوند را در جلوی خویش به عنوان امام و پیشوایی در همهی امور خیر و نیکی قرار دهد.
و از جمله بزرگترین سببهایی که قلب را نرم میکند، دعا است، اینکه قلبی فروتن را از خداوند در خواست و از سختی قلب به خداوند پناه ببرد و از خداوند بخواهد که فتنهها و دشواریهایی که قلب را دچار سختی میکند، از او دور کند.
نیکی با والدین یکی دیگر از سببهای نرم و لطیف شدن قلب است: بنابراین هرکس با والدینش نیکی کند، و رفتار و برخورد نیکوتری با آنان داشته باشد و آنان را خوشحال کند، خداوند سینهی او را خواهد گشود و قلب او را نورانی و نرم خواهد کرد، در نتیجه جزو اهل بهشت میشود یعنی کسانی که دل آنان به وسیلهی هر کار نیکی نرم شده و سینهشان با انجام هرگونه عبادت و کار خوب گشاد و فراخ میگردد. خوشبخت چه کسی است؟! کسی که با والدینش نیکی کرده است، با مادرش نیکی مینماید و فضیلت و برتری او را فراموش نمیکند و با پدر نیکوکارش نیک رفتار میکند و فضیلت و بزرگی او را فراموش نمینماید. او را چنین میبینی که هرگاه از حضور پدر و مادرش بیرون میرود آنان پشت سر او دستهایشان را بالا برده و برای او دعاهای شایسته مینمایند در نتیجه رحمتهای پروردگار او را فرا میگیرد، او را میبینی که نرمترین مردم از جهت قلب و شایستهترین آنان از جهت حال است، و عکس این اعمال نتیجهی عکس این را دارد. از جمله بزرگترین اسباب قساوت دل : نافرمانی والدین است، از خداوند میخواهیم که ما را از آن محفوظ بدارد.
یکی دیگر از اسباب نرم شدن قلب: انجام صلهی رحم و دید و بازدید از نزدیکان میباشد، در این مورد شخص باید به زیارت عموها، عمهها، خالهها و داییهایش برود هرچند که لازم باشد مسیر طولانی را طی کند تا به فرزندانش بفهماند که چگونه صلهی رحم به جا میآورد و چگونه به عمو، عمه، دایی و خالهاش سر میزند و با آنان نیکی میکند و صلهی رحم را به جا میآورد، و در این زمینه تقوای الهی را رعایت میکند و خداوند او را به صلهی خود وصل میکند، خداوند رحمن است و رحمت را آفریده است و یکی از اسمهای خویش را از آن مشتق کرده است، هر کس رحم را وصل کند (صلهی رحم را به جار آورد) خداوند نیز او را وصل میکند، و هرکس آن را قطع کند خداوند نیز برکات و رحمتهای خویش را از او قطع میکند هرگاه صلهی رحم را به جا آورد خداوند نیز ارتباط او با خویش را وصل خواهد کرد که در نتیجه نرمترین مردم از جهت قلب خواهد بود، و کمتر قطع کنندهی رحم را مییابی که قلبی نرم داشته باشد. سلامت و عافیت را از خداوند میطلبیم.
یکی دیگر از آنچه که سبب رقت و نرمی قلب میشود: محبت و دوستی با علما و شایستگان و دعای خیر برای زندگان و مردگانشان میباشد. انسان باید علما را دوست داشته باشد و دوست بدارد که در مجالس آنان شرکت کند و به سخنان ایشان گوش فرا گیرد، زیرا آنان اهل خداوند و اهل ولایت و دوستی و فرمانبرداری از خداوند میباشند که امر به معروف و نهی از منکر مینمایند. خداوند آنان را بر بندگان خویش برتری داده است و آنان را امانتداران وحی خویش قرار داده بخصوص ائمه سلف و تدوین کنندگان علم و دانش از صحابه و تابعین و تابع تابعین ایشان به شیوهی نیکو، لذا باید از آنان به نیکی یاد کند، برای ایشان از خداوند طلب رحمت کند و فضایل و نیکیهای آنان را ذکر و از آنان تجلیل و تمجید نماید. اما در ارتباط با دانشمندانی که هنوز در قید حیات هستند، باید به زیارتشان برود و برای ایشان دعای خیر کند و از خداوند برای ایشان درخواست خیر نماید چنان که برای خود دوست دارد، زیرا میداند که برای امت چه چیزی نفع و خیر دارد.
همچنین از جمله آنچه که بر رقت و نرمی قلب دلات میکند، نیکی با مساکین و فقرا است. خداوند میفرماید: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْعَقَبَةُ *فَکُّ رَقَبَةٍ* أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ * یَتِیماً ذَا مَقْرَبَةٍ *أَوْ مِسْکِیناً ذَا مَتْرَبَةٍ * ثُمَّ کَانَ مِنْ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ» او خویشتن را به گردنه (ی رهائی از شقاوت و رسیدن به سعادت) نمیزند. تو چه میدانی آن گردنه چیست؟ آزاد کردن برده و بنده است. یا خوراک دادن در زمان گرسنگی (قحطی و خشکسالی) است. (خاصّه) به یتیمی خویشاوند. یا به مستمندی خاکنشین. علاوه بر اینها، او باید از زمرهی کسانی باشد که ایمان میآورند و همدیگر را به صبر و شکیبایی توصیه میکنند، و به ترحّم و مهربانی سفارش مینمایند. بنگر چگونه ممکن است؟ بعد از نزول این آیه: «ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ» انسان دارای قلب رقیق و نرم کسی است که توصیه به ترحم و مهربانی میکند، ولی چه زمانی؟ زمانی که خود را به گردنه میزند، گردنه چیست؟ گردنه چیز سختی است که انسان نمیتواند به آن برسد مگر بعد از آزاد کردن بردگان، [خوراک دادن به یتیم و مستمندان خاک نشین] بزرگتر از آزاد کردن بردگان و جاریهها است؛ زیرا سبب سرور و خوشحالی آنان میشود «أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ *یَتِیماً ذَا مَقْرَبَةٍ *أَوْ مِسْکِیناً ذَا مَتْرَبَةٍ»
بیوهزنی از بیوه زنان مسلمان را در نظر بگیر که او را در حالی میبینی که بر سر محل ریختن خاکروبه و زباله ایستاده یا بر سر راهی ایستاده و برای فرزندان خود طلب غذا میکند، اگر آنچه را که نیاز دارد و چه بسا برای فرزندان یتیمش طلب میکند، به او بدهی، قلبت چقدر شاد ، سرور و خوشحال میشود.
قسم به خداوند کم است اموری که دانشمندان به آن وصیت کنند و پیش صالحان تجربه شده باشد، از جمله عجیبترین چیزی که در حسن عاقبت بنده مییابی، احسان و نیکی با زنان ضعیف و بی پناه باشد. زیرا بیوه زنی را میبینی که در وضعیتی سخت از جمله بدهکاری و نیازمندی قرار دارد که در این حالت نیاز و حاجت او را برطرف میکنی، هنوز از جایت تکان نخوردهای که احساس میکنی قلبت رقیق و نرم شده و در برابر خداوند خاشع گردیده است. خداوند به خشوع قلب دانا و آگاه است و مردم در درجات مختلف قرار دارند، چه بسیارند بندههایی که بر اثر دعای بیوهزنی در تاریکی شب یا روشنایی روز به سعادت و خوشبختی رسیدهاند. پیامبر فرمود: «الساعی على الأرملة والیتیم کالقائم الذی لا یفتر ، والصائم الذی لا یفطر» کسی که برای بیوهزنان و یتیمان تلاش میکند مانند کسی است که شبها به شب زندهداری مشغول است و هرگز سست نمیشود و روزها روزه میگیرد و افطار نمیکند.
از خداوند پروردگار عرش عظیم میخواهیم که رقت و نرمی قلب را نصیب ما نماید و َآخِرُ دَعْوَانَا أَنِ الحمَـْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمیْنَ وصلَّى اللَّهُ وسلَّم وبارک على عبده ونبیّه محمد وعلى آله وصحبه أجمعیــــــــــن.
ترجمه: خالد ایوبی نیا